گـرچـه عــالـم پــر بــود هــر روز از غـوغای تو هیــچ روزی نیـست مثــل روز عــــاشـورای تو خواست گردد ملک نامحدود حق دریای خون ریخـت تــا خــون جبیـن بــر طلـعـت زیـبـای تو تــا مقــام قــاب قـوسین خـدا را خـون گرفت غــرق در دریــای خـون شـد تا قد و بـالای تو بـسکـه داری زخـم تیـر و نیـــزه و شمشیـر و سنگ نیست جـای بـوسهای پیـدا بـه سر تا پای تو سـر بــرآرو بـــاز بـــر بالای نــی قـــرآن بخوان ای تمــــام وحـــی در آوای روحافـــــزای تــــو کاش میشد منبع
درباره این سایت